به پسر سه ساله دارم .تو سفیدی چشمش وقتی بالا رو نگاه میکنه یه لکه ی کوچیک طوسی هست از بچگی اینطور بوده .وقتی چشمم به اون لکه میخوره دلم ریش ریش میشه میگم کاش اون لکه تو چشم من بود .میگم کاش هرچی درد و بلا داره بیاد تو وجود من اما اون چیزیش نشه .با خودم میگم اونایی که بچه هاشون مشکل جدی دارن چی میکشن..
این حس ها برام خیلی عجیبه .آخه من سه سال پیش تاپیک زدم که نوزادم رو دوست ندارم و این حس ها رو درک نمیکنم .مادر شدن تو این شرایط شاید خودخواهیه اما شیرینه شیرین