چندین ماه بود اینجا سر نزده بودم امشب دیدم جایی ندارم حرف دلم رو بزنم گفتم بیام اینجا بنویسم
خیلی خسته م از زندگی از نرسیدن از تبعیض
انگار روی تردمیلم دارم میدوئم ولی جایی نمیرسم
هر بار که اعلامیه کسی رو میزنن به حالش غبطه میخورم که کاش من جای اون بودم یه بار تلاش کردم که برای همیشه خودم رو راحت کنم از زندگی نکبت بارم ولی نشد و میترسم همون تجربه رو تکرار کنم برای همون نمیخوام کاری که قبلا کردم رو بازم بکنم ولی خیلیییییی دلم میخواد تموم شه این کابوس لعنتی که اسمش زندگیه خیلیییی دلم میخواد خیلیبی
کاش برای یه بارم که شده آرزوم برآورده شه.