تازه یه هفته بود دوست شدیم...
عاشقش بودم دوسش داشتم چهار روز بعد زنگید گفت دیگه مزاحمم نشو دارم ازدواج میکنم دوسش دارم اصلا طولانی نبود بیرون هم نرفتیم اما انقدر بهم حرفای خوب و عاشقانه زده بود که انگار شده بود کل زندگیم منم دیگه بهش زنگ نزدم چون دیدم تو اینستا پیام داده مزاحم نشید لطفا و ببخشید منم مزاحم شدم خیلی گریه کردم خیلی خیلی خیلی انگار دنیا رو سرم آوار شد الان یه هفته میگذره آروم شدم تو اینستا هم آنفالو و ریموش کردم خلاصه که تموم شد😭😢
به نظرتون سرنوشت و تقدیر حقیقت داره؟
چرا یسری به عشقشون میرسن و یسری نه؟
من از نوجونیم عاشقش بودم ولی پنهونیو توی قلبم ،تا وقتی ۲۱ سالم بود با هم ددست شدیم،خیلی با هم خوب بودیم هیچ مشکلی نداشتیم ،همه چی سرجاش بود همه چی داشت خوب پیش میرفت ،تا اینکه یهویی باباش مریض شد و در عرض ۸ ماه زمینگیر شد د بعدشم فوت کرد ،خیلی واسشون سنگین بود ،چون یهویی بود ،زندگیشون ریخت بهم هر چی داشتن و نداشتن حتی خونه شون و واسه درمانش فروختن ،خودش شد سرپرست مادر و خواهرش ،همه این وقتارو کنارش بودم ،دیدم سختیاشو ،تا اینکه یه روز بهم گفت من حالا حالا ها نمیتونم ازدواج کنم برو پی زندگیت ،خیلی سخت جدا شدیم از هم
خدای من😭😭😭
میدونم خیلی براتون سخته عزیزم ولی بخدا میگذره به قرآن میگذره فقط باید آروم باشی شاید از خودت بپرسی منکه میخوام فراموشش کنم ولی چرا هنوز به یادشم
چون بدنت یک زمان واسه اون آدم هورمون ترشح میکرد باید به روحت و جسمت زمان بدی .
واسه من یک هفته دوستی بود از کل زندگی افتاده بودم من نمیدونم تو چی میکشی خیلی سخته الهی خدا بهت صبر بده و آرومت کنه .
الهی کسی بیاد تو زندگیت که قدرت رو بدونه معلومه شما حامی خوبی هستیییی😭😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
