دارم از عصبانیت میترکم هستین تعریف کنم؟؟؟
اره عزیز
بوگو
اره بوگو
ن
بگوو
برا شب یلدا پارچه گرفتم کت شلوار بدوزم چون من قدم بلنده شلوار های حاضری بهم اندازه نمیشه اکثرا شوهرم هم اجازه نمیده شلوار کوتاه بپوشم دوس نداره واسه همین خیر سرم گفتم بذا بدوزم که اندازم باشه
عاقاتونمیگی من بگم بنده خداخواهرشوهرم باذوق یه پارچه خارجی چادرداش کلی دنبال خیاط بوداخرکه پیداکردواعتمادکرددادبهش چنان چادری براش درست کردکه حتی برای دم درخونه بیرون رفتنم مایه ی ابرو ریزیه براش
خو
بعد رو بر یه کت داشتم بردم دادم به خیاط گفتم مثل همین بدوز سایز همین اندازه همین
روز پرو چشمتون روز بد نبینه انگار گونی دوخته بودن و قد کت هم از اونی که من رو بر برده بودم کوتاه تر بود حداقل پنج سانت
بعد هی میگفت خودت گفتی آنقدر خودت خودت پارچه ش اینجوری بوده فلان
قرار شد برام درستش کنه
هستین بگم بقیه شو یا برا خودم مینویسم؟
خو
بگو خب
خلاصه یه کت بهم داد که یه تیکه به پایینش اضافه کرده بود که اونم کج بود یه شلوار هم که کلا انگار گونی دوختی افتضاح
منم بردم کت و دادم گفتم اینو نمیخوام بشکاف تیکه های اضافه کرده رو خیلی بد شده
بعد حرف سر قیمت شد
گفت آنقدر میشه چون خیلی اذیت شدم
یه قیمت از همیشه گرون تر گفت بعدم دوتا زیپ من خریده بودم که به لباس نمیخورد خودش زیپ گذاشته بود بعد به من گفت زیبایی که خریدی جا زیپ هایی که من گذاشتم ور میدارم
موقع حساب کتاب اون پول اون زیپ هایی هم که خودش گذاشته بود باز حساب کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
