2777
2789
عنوان

بعد از دوسالونیم رابطه،امشب همچی تموم شد

| مشاهده متن کامل بحث + 768 بازدید | 33 پست
چندسالته چند سالشه  چرا کات کردین؟

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه

چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل سالشه ولی قشنگ با خونواده و فک و فامیلاشم رفت و امد داریم.دعوتم کردن تولد دختر دخترخاله اش منم گفتم نمیام ولی دیشب ساعت ۹ شب بازم با کلی اصرار زنگ زدن گفتن حتما بیا فلان دیگه خونوادم گفتن برو زشته انقد اصرار میکنن.منم رفتم ولی چون ی ربعه باید اماده میشدم و اصلا امادگی نداشتم نتونستم قبل رفتن بهش بگم.ولی همینکه رسیدم اونجا گفتم اومدم تولد،یهویی شد.ولی دیگ هرچقد توضیح دادم قبول نکرد و گفت منو پیچوندیو بهم دروغ گفتی و...گفت تولد کیه گفتم دوستم چون پشت تلفن نمیتونستم حرف بزنم فامیلا بودن پیشم.بعد من ادمیم ک دوستی ندارم اصلا خودشم میدونه گفت کدوم دوست گفتم نمیتونم بگم الان تو اس ام اس میگم بعد گفت بیا جلو در تالار دارم میام ولی من گفتم نمیتونم بیام فامیلا هستن .میگه اگه نمیگفتم دارم میام نمیخاستی بگی ک اونا هستن.و همش منو بهش میچسبونه کلا از اولم همین بود میگه برو بهش شیرینی بده بگو بلخره همونی که میخاستی شد.و...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا تموم شد

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه

چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل سالشه ولی قشنگ با خونواده و فک و فامیلاشم رفت و امد داریم.دعوتم کردن تولد دختر دخترخاله اش منم گفتم نمیام ولی دیشب ساعت ۹ شب بازم با کلی اصرار زنگ زدن گفتن حتما بیا فلان دیگه خونوادم گفتن برو زشته انقد اصرار میکنن.منم رفتم ولی چون ی ربعه باید اماده میشدم و اصلا امادگی نداشتم نتونستم قبل رفتن بهش بگم.ولی همینکه رسیدم اونجا گفتم اومدم تولد،یهویی شد.ولی دیگ هرچقد توضیح دادم قبول نکرد و گفت منو پیچوندیو بهم دروغ گفتی و...گفت تولد کیه گفتم دوستم چون پشت تلفن نمیتونستم حرف بزنم فامیلا بودن پیشم.بعد من ادمیم ک دوستی ندارم اصلا خودشم میدونه گفت کدوم دوست گفتم نمیتونم بگم الان تو اس ام اس میگم بعد گفت بیا جلو در تالار دارم میام ولی من گفتم نمیتونم بیام فامیلا هستن .میگه اگه نمیگفتم دارم میام نمیخاستی بگی ک اونا هستن.و همش منو بهش میچسبونه کلا از اولم همین بود میگه برو بهش شیرینی بده بگو بلخره همونی که میخاستی شد.و...

علت کات

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه

چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل سالشه ولی قشنگ با خونواده و فک و فامیلاشم رفت و امد داریم.دعوتم کردن تولد دختر دخترخاله اش منم گفتم نمیام ولی دیشب ساعت ۹ شب بازم با کلی اصرار زنگ زدن گفتن حتما بیا فلان دیگه خونوادم گفتن برو زشته انقد اصرار میکنن.منم رفتم ولی چون ی ربعه باید اماده میشدم و اصلا امادگی نداشتم نتونستم قبل رفتن بهش بگم.ولی همینکه رسیدم اونجا گفتم اومدم تولد،یهویی شد.ولی دیگ هرچقد توضیح دادم قبول نکرد و گفت منو پیچوندیو بهم دروغ گفتی و...گفت تولد کیه گفتم دوستم چون پشت تلفن نمیتونستم حرف بزنم فامیلا بودن پیشم.بعد من ادمیم ک دوستی ندارم اصلا خودشم میدونه گفت کدوم دوست گفتم نمیتونم بگم الان تو اس ام اس میگم بعد گفت بیا جلو در تالار دارم میام ولی من گفتم نمیتونم بیام فامیلا هستن .میگه اگه نمیگفتم دارم میام نمیخاستی بگی ک اونا هستن.و همش منو بهش میچسبونه کلا از اولم همین بود میگه برو بهش شیرینی بده بگو بلخره همونی که میخاستی شد.و...

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل س ...

معذرت میخام اما دلیلش برای کات شدیدا بیخود و چرت بوده 

یا پشبمون‌میشه خودش میاد 

یا این که کلن نمیخاستت دنبال بهونه بوده وگرنه این موضوع اونقدر مهم و جدی نیستش 

چند وقته کات کردین؟



دلیلش مهمه تا بتونیم نظر بدیم

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه

چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل سالشه ولی قشنگ با خونواده و فک و فامیلاشم رفت و امد داریم.دعوتم کردن تولد دختر دخترخاله اش منم گفتم نمیام ولی دیشب ساعت ۹ شب بازم با کلی اصرار زنگ زدن گفتن حتما بیا فلان دیگه خونوادم گفتن برو زشته انقد اصرار میکنن.منم رفتم ولی چون ی ربعه باید اماده میشدم و اصلا امادگی نداشتم نتونستم قبل رفتن بهش بگم.ولی همینکه رسیدم اونجا گفتم اومدم تولد،یهویی شد.ولی دیگ هرچقد توضیح دادم قبول نکرد و گفت منو پیچوندیو بهم دروغ گفتی و...گفت تولد کیه گفتم دوستم چون پشت تلفن نمیتونستم حرف بزنم فامیلا بودن پیشم.بعد من ادمیم ک دوستی ندارم اصلا خودشم میدونه گفت کدوم دوست گفتم نمیتونم بگم الان تو اس ام اس میگم بعد گفت بیا جلو در تالار دارم میام ولی من گفتم نمیتونم بیام فامیلا هستن .میگه اگه نمیگفتم دارم میام نمیخاستی بگی ک اونا هستن.و همش منو بهش میچسبونه کلا از اولم همین بود میگه برو بهش شیرینی بده بگو بلخره همونی که میخاستی شد.و...

دلیلش چیه

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه

چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل سالشه ولی قشنگ با خونواده و فک و فامیلاشم رفت و امد داریم.دعوتم کردن تولد دختر دخترخاله اش منم گفتم نمیام ولی دیشب ساعت ۹ شب بازم با کلی اصرار زنگ زدن گفتن حتما بیا فلان دیگه خونوادم گفتن برو زشته انقد اصرار میکنن.منم رفتم ولی چون ی ربعه باید اماده میشدم و اصلا امادگی نداشتم نتونستم قبل رفتن بهش بگم.ولی همینکه رسیدم اونجا گفتم اومدم تولد،یهویی شد.ولی دیگ هرچقد توضیح دادم قبول نکرد و گفت منو پیچوندیو بهم دروغ گفتی و...گفت تولد کیه گفتم دوستم چون پشت تلفن نمیتونستم حرف بزنم فامیلا بودن پیشم.بعد من ادمیم ک دوستی ندارم اصلا خودشم میدونه گفت کدوم دوست گفتم نمیتونم بگم الان تو اس ام اس میگم بعد گفت بیا جلو در تالار دارم میام ولی من گفتم نمیتونم بیام فامیلا هستن .میگه اگه نمیگفتم دارم میام نمیخاستی بگی ک اونا هستن.و همش منو بهش میچسبونه کلا از اولم همین بود میگه برو بهش شیرینی بده بگو بلخره همونی که میخاستی شد.و...

مشکلتون؟ بیخیال فراموشش می‌کنی..

نوزده سالمه، ۲۱ سالشه

چون یکی از دوستان خونوادگی مون که خیلیییی باهاش رفت و امد داریم و مجرده چهل سالشه ولی قشنگ با خونواده و فک و فامیلاشم رفت و امد داریم.دعوتم کردن تولد دختر دخترخاله اش منم گفتم نمیام ولی دیشب ساعت ۹ شب بازم با کلی اصرار زنگ زدن گفتن حتما بیا فلان دیگه خونوادم گفتن برو زشته انقد اصرار میکنن.منم رفتم ولی چون ی ربعه باید اماده میشدم و اصلا امادگی نداشتم نتونستم قبل رفتن بهش بگم.ولی همینکه رسیدم اونجا گفتم اومدم تولد،یهویی شد.ولی دیگ هرچقد توضیح دادم قبول نکرد و گفت منو پیچوندیو بهم دروغ گفتی و...گفت تولد کیه گفتم دوستم چون پشت تلفن نمیتونستم حرف بزنم فامیلا بودن پیشم.بعد من ادمیم ک دوستی ندارم اصلا خودشم میدونه گفت کدوم دوست گفتم نمیتونم بگم الان تو اس ام اس میگم بعد گفت بیا جلو در تالار دارم میام ولی من گفتم نمیتونم بیام فامیلا هستن .میگه اگه نمیگفتم دارم میام نمیخاستی بگی ک اونا هستن.و همش منو بهش میچسبونه کلا از اولم همین بود میگه برو بهش شیرینی بده بگو بلخره همونی که میخاستی شد.و...
فراموش نمیشه ولی سعی میکنم کنار بیام

معذرت میخام اما دلیلش برای کات شدیدا بیخود و چرت بوده  یا پشبمون‌میشه خودش میاد  یا این ...

میدونم کلا اخلاقش همینه فوق العاده عصبیی نه منو میخاست اینو میدونم ولی دیگ روانی بازیاشو نمیتونم تحمل کنم.امشب کات کردیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792