بعد دیگه خسته شدم به دلایلیم نمیتونم طلاق بگیرم ی دختر ام دارم
الان ی دعانویس هست کارش طلسم ایناس باهاش حرف زدم موکل داره هرچی گفت درست گفت
گفت دوست دختر داره شوهرت چهار سال پیش ی دختر که اسم دوس دخترشم درست گفت طلسم سردی سیاهی زده این حرفا
الآنم باز با یکی هست باید این طلسمارو باطل کنی شوهرت درس بشه
الان موندم آخه از طلسماش میترسم نمیدونم چیکار کنم زندگیمم واقعا رو هواس به هر دری زدم نشد