بچه ها امروز رفتم خونه دیدم همسرم داره با تلفن حرف میزنه متوجه من نشد حرفاشو گوش دادم با یه زن شوهر دار صحبت می‌کرد میگفت باید خلا های همدیگرو پر کنیم و واسه همدیگه دردسر درست نکنیم و کلی حرف می‌زد یدفعه درو باز کردم جا خورد داد زدم با کی داری حرف میزنی بعدم حول شد سریع قطع کردو گفت به تو چه ربطی داره بعدش رفت بیرون بعدم رفتم بیرون بهش گفتم برو با خیال راحت حرفاتو بزن من دارم میرم میخواست جلومو بگیره منم با ماشین گاز دادم رفتم الان اومدم خونه بابام .
میدونم شروع خیانت جدیده
حرفاشو ضبط میکردی که اینجوری نزنه زیرش
قبلش خیانت کرده بهت؟
خلاصه زندگیمو بگم واسه کسایی که نمیدونن:
۱۳ ساله ازدواج کردم خیانت بارها دیدم بچه هم ندارم سر قضیه که شوهرم رفته بود زن افغانی صیغه کرده بود میخواستم جدا شم که زنه رو ول کرد منم بخشیدمش و برگشتم و کل وسیله های خونه رو واسه تنوع عوض کردم و خونه رو هم بنایی کردیم تا چند ماه خوب بود تا امروز شروع کیس جدید بود
الان هم پشیمونم واسه خرج هایی که برای خونه کردم.
و خودم موندم که چه کنم
بهش گفتم شنبه مبرم همه چیزو تموم میکنم گفت خوش اومدی
مهریه ات چنده
نمیدونم چکار کنم ؟
وقتی مهریه رو ببخشی معلومه خیالش راحت شده.
دیگه حریمی بینمون نمونده.
من برگشتم همه چی رو از نو شروع کردم ولی کار امروزش دوباره منو برگردوند به گذشته لعنتی
خونه مال باباشه
