اقا ما از وقتی اومدیم با گوشی ور رفته تا بیاد سر سفره الان شام خورده بعد نشسته با گوشی چت کرده دانگ دانگ صدای تایپ میوه خورد بعد یهو پاشد بدون هیچ حرفی کاپشن پوشید خالم بهش گفت سردت شده کجا میری گفت نه میرم بیرون بعد رفت راه پله منم همچنان نشسته بودم خالم گف دختر پاشو راهیش کن حرف نکنه بعدا منم فک میکردم میره جلو در سی گار بکشه رفتم میگم کجا میگ با مجید پسر صاحبکارم میریم ی دور بیرون باهام چت میکردیم میگف بیا بریم کافه حوصلم سررفته مجید مجرده حاالا این بکنار .چند روز پیش بهم گفت تو غذاخوری بودم مجید ی دست ب ب ا سن من زد منم ترسیدم میگ منم عوضش یکبار مدل س ک س ی از پشت باهاش شوخی کردم عوضش در اومد میگ اونم اینروز گفت فرهاد ترو گاز گرفتن تلب من باشه ...حالا الان پاشد با اون رفت بیرون ...اصلا اونا بکنار ی کلمه بمن نگفت تو جمع تو میمونی خونه مادرت یا میری خونه ؟بدون هیچ حرفی رفت جا شک هست؟منم زنگ زدم شستم پهنش کردم گفتم تصویر میزنگم مجیدو نشون بده