[QUOTE=263858618]اصلا عجله و استرس نداشته باش ، میدونم سخته ولی خودتو بزن به بیخیالی و به اقدام و بارداری فکر نکن ا ...[/QUOTEمیدونی ماجرای من چیه
مشکل من شبیه بقیه نیست.من و همسرم قبل ازدواج عاشقانه همو دوست داشتیم و قرار گذاشتیم سه تا بچه داشته باشیم با عشق اما همین که ازدواج کردیم مشکلات خانواده اش شروع شد اولین بچه رو که باردار شدم به هر تهمتی متهمم
میکردن که از خونه ی باباش آورده و این حرفا.همسرم خودش جوابشونو میداد اما خیلی فشار و اذیت زیاد بود همش توی جدل و اعصاب خراب گذشت وقتی هم زایمان کردم بی محلی میکردن..دومیشو باردار شدم همسرم چون خانواده خودشو میشناسه گفت باید سقط کنی گفتم چرااا گفت چند سال پیش رو یادته زندگیمون رو جهنم کردن اصن دیگه بچه نمیخام.خلاصه با قسم و آیه بچه رو نگه داشتم و بدنیا اومد حالا بعد چهار سال اگه دوباره باردار بشم همسرم نمیخاد فقط هم بخاطر اینکه اذیت و حسادت میکنن و زهر مار میکنن زندگیمو...خودم خیلی دوست دارم سومیشو داشته باشم پتانسیل ش رو دارم
بچه هامون رو خوب تربیت کردم به لطف خدا توی فامیل از هر نظر نمونه هستن..همسرم اما نمیخاد .خاطرات وحشتناکی رو خانواده ی همیشه در صحنه اش برامون رقم زدن..جلوگیری طبیعی داریم گاهی دم پریود حس بارداری بهم دست میده ذوق میکنم میدونم که خدا یکی دیگه هم بهم میده ...شکر میکنم برا دوتا بچه هام ولی خب گناهی هم ندارم که اجازه داشتن سومین فرزند ازم گرفته شده