اولا که فعلا ۳ تا شون قابل رویت هستن و سه تاشون تو راهن
دوما یکی از روجک هام می ره پیش دبستانی
دوتای دیگه با همن
شبها ساعت ۹ می خوابونمشون و صبح ها ساعت ۴ خودم و ساعت ۶ بچه ها بیدار می شن ساعت ۴ تا ۶ رو گاز غذای دو درست می کنم البته دو وعده ای یعنی شام و نهار یک چیز بچه ها بیدار بشن صبحونه می خوریم و پسر بزرگم و باباش با هم می رن مدرسه و سر کار از ساعت ۶ تا ۱۲ کارهای خونه و بازی با وروجک ها و تمیز کاری ساعت ۱۲ با ماشین می رم دنبال پسرم از مدرسه می یارمش نهار می خوریم و یک می خوابونمشون تا ۳ خودم این دو ساعت به کارهای خودم می رسم تا بیدار بشن ۳ هم تا ۶ و ۷ خواهرم و مامانم تو نگهداشتنشون کمکم می کن مثلا یا می یان خونه من یا من می رم خونه شون اونا تازه نفس و کلی باهاشون بازی می کنن منم خونه منفجر شده نتیجه بازی بچه ها رو جمع می کنم که معمولا موفق نیستم تا ۶ و ۷ که همسرم بیاد بعد شیفت اون شروع می شه بازی های پسرونه و جنگ و فوتبال و.... تا من شام رو آماده کنم با هم شام می خوریم و بچه ها رو آماده خواب می کنم بزرگتره خودش می خوابه و دوتا دیگه رو روی پا می خوابونیم تا اینا رو پا بخوابن هم چای و میوه می خوریم و حرف می زنیم و بعد از خواب اونها که معمولا ۹ می خوابن خودمون یک ساعتی فیلم می بینیم (چون کار مورد علاقه جفتمونه) بعد هم می خوابیم و روز از نو