سلام من خیلی وقته با اینجا آشنا شدم ولی هیچوقت رغبت نداشتم تایپک بزنم ولی امروز اتفاقی افتاد که مثل خوره رفته رو مخم و آخرش ثبت نام کردم تا بتونم بپرسم
امروز داشتن برای یه اردو تو دانشگاه ثبت نام میکردن
من ترم ۳ هستم
خیلی منزوی ام و کلا ارتباطی ندارم با کسی
حتی با دخترا چه برسه با پسرا
حتی بعضی هاشون رو نمیشناسم
بعد امروز یه آقایی که نمیشناختم داشت اسم نویسی میکرد که تا حالا ندیده بودمش و فکر کنم ترم ۵ یا ۷ بود
من رفتم برای ثبت نام، وقتی نام خانوادگی خودمو گفتم یه نگاه کرد گفت آها پس خانم فلانی شما هستید !!
خیلی رفته رو مخم
من از اینکه بخواد پشت سرم حرفی باشه و اینا خیلی بیزارم
الآن من تو گروه ها و... که نیستم تازه ارتباطی هم ندارم
از صبح فکرم درگیره که پشت من چی دارن میگن مگه
ممکنه بد گفته باشن
اصلا جیزی هست که گفته باشن
اصلا چرا باید گفته باشن
هر کاری میکنم از ذهنم نمیاد بیرون
اصلا از صبح نتونستم تو دانشگاه مثل سابق بمونم و کلاس عصر رو پیچوندم حتی 🤕