توی تاپیک قبلیم شرایطشو توضیح دادم
من دوسش دارم اونم میگه که دوسم داره
ولی مامانش خیلی دخالت میکنه توی زندگیمون تازه از الان که دوستیم اینجوریه
اینم عاشق مامانشه
دیشب بهم میگفت ما یه عروسیو میخوایم که اگر من طوریم شد یا نبودم مامانم مریض شد پرستاریشو بکنه و مراقبش باشه🥲
از مامانش متنفرم خیلی اذیتم کرد خیلی
الانم به خاطره اونه که قهریم و کارمون به تموم شدن کشیده