پاییــز اومـــده؛ پیِ نامـــردی، یه نسیـم رفتــه؛ پیِ ولگــــردی ، توو شبِ سیاه… توو شبِ تاریک ، از چپ وُ از راسـت؛ از دور وُ نـزدیک، یه نفر داره؛ جـار میزنه، جـار،آهای غمی که مثلِ یه بختک؛ رو سینه ی من، شـده ای آوار، از گلــویِ من، دستـاتوُ بــردار… دستــاتوُ بردار… از گلــویِ من ...
شام؟سر یه شوخی بی مزه چند سال هست سبزی پلو با ماهی میگذارم البته الان دیگه ناراحت نیستم خودم هم خوشم اومده هم اول زمستان این غذا رو بخوریم هم اخر زمستان که میشه شب عید