2777
2789

پسرم سرما خورده برده بودیمش مطب حدودا ده نفری تو مطب بودن بعد این منشی یه نفرو صدا زد که هم فامیل من بود گفت فلانی بعد من سریع بلند شدم گفتم بله بعد یهو شوهرم مانتومو کشید گفت بشین خودمون نیستیم که خب من انقد هواسم به بچم بود فکرم مشغول بود متوجه نشدم که باید فامیل شوهرمو صدا بزنه انقد ضایع شدم همه نگام کردن 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز