هرشب تا سه سه و نیم شب منتظرش میمونم تصویری زنگ بزنه تازه میاد جلوم میشینه غذا میخوره از محل کارش حرف میزنه تا بخوابیم به مقت ما چهار چهارونیم…
یه امروز که نرفته سرکار من میخواستم باهاش حرف بزنم خوابش برد.
قبلشم باهاش حرف میزدم احساس کردم به اندازه ای که با رفیقش میگه میخنده به من توجه نمیکنه.ناراحت شدم گفتم بجور رفتار میکنی انگار حوصلتو سر میبرم گفت ببخشید بخدا اینجوری نیست.
نامزدم کاناداست ما دوریم فعلا البته.