داستان اینه ک کوتاه بگم جاریم یک آدم ظالمه بشدت در حقم خعلی بدی کرده چون شدیدا حسوده و حدودا دوسال میشه قهریم چ بهتر ولی مشکلم اینجاس تا یکی خونش میاد مهموناشو میفرسته خونم برای کثافت کاریی مثلا دسشویی رفتن وخعلی کارای دیگه میدونه من مث خودش حوصله مهمون داری ندارم فقط دوستای خودمو خونوادم بس ن هرکی اونم دوستای جاریه ک باهاش قهری و اصن دوستاشو حتی یبارم تو عمرت ندیدی بیان خونت بخورن بریزن ده دوازده نفری بعد بچه هاشون دو سه بار برن دسشویی و گوهاشونو نفرستن تو چاه مستراب همونجا بمونه وبعد برن و تو بمونی و کثافتکاریه مهمونا چ حالی بهتون دست میده یهو درم بازبود اومدن تو خونه خعلی امروز گریه کردم ناراحت شدم حرص خوردم اون دقیقن همینو میخاست شما جای من باشین چیکار میکنین ن دوستانه بگین ...اجرتون با خدا 🥺🙏با شوهرمم و مادرشوهرمن دعوام شد ...
وا اسی تعجب میکنم ازت چرا کسی که نمیشناسی راه میدی خونت؟؟؟ درو باز نکن اگرم کردی بپرس شما؟گفتن فلانی مارو فرستاده بگو نمیشناسم درو ببند ینی چی که راه میدی و پذیرایی هم میکنی!!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
درو واس مامان باز گذاشتم قرار بود بیاد خونم یهو سرازیر شدن خعلی بی انصافیع
مثل غدیر تو فیلم خواهران و برادران میمونی.از سر بی زبونی و الکی مهربون بودنش کلی بلا سرش میاد ولی بازم خودشو میزنه ب اون راه.من ک میگم حقشه
تصورم از رابطه ادمای ظالم با خدا اینجوره که وقتی ی ادم ظالمی ظلم میکنه و کارای بد میکنه خدا از اون بالا تشویقش میکنه و لذت میبره و میگه بزن قَدِش خیلی باحال بود.بازم از این کارا بکن.وگرنه این حجم از ظلم و ظالم و به قدرت رسیدنشون و تاوان پس ندادنشون عادلانه نیست.