چند شب قبل خواب دیدم یه تعداد گربه سیاه و نارنجی دور معلمم نشستن و معلمم باهام بد اخلاقه و خب اون گربه ها به سمت من اومدن و من میترسیدم
بارون ام میبارید و گربه ها خیس بودن
روی سطح زمین ام چاله های شیر جاری شده بود و گربه ها داخل اون چاله ها قدم میزدن