سلام خیلی ناراحتم کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم یا درد دل کنم میشه کمکم کنید
ما دوسال ازدواج کردیم خانواده همسرم هیچی بهش پول ندادن حتی وسیله های خونمون رو خودش گرفت قسطی در صورتی که دست باباش پول داشت خونه بابای منم دو طبقه هست بابا گفت بیای طبقه بالا شما بشینید من قبول نکردم چون جلوی خانواده ی همسرم گفت اونا از خداشون بود با اسرار همسرم قبول کردم
خب
خب چیشد گلم غصه نخور خدا بزرگه
منتظر بقیه شیم
چرا انقدر توقع کمک از خانواده ها دارید؟!
اگر از پس هزینه ها برنمیاید اصلا چرا ازدواج میکنید ؟؟؟؟
خب؟
سال اول که کلا همسرم قسط وسیله هارو میداد هیچی نتونستیم پول پس‌انداز کنیم با وجود اون شرایط من باردار شدم ناخواسته اونم سقط شد و واقعا شرایط سختی بود الانم ی مقداری پس‌انداز داریم اما واقعا نمیشه با اون پول خونه گرفت
خب
ما از خانواده ها توقعی نداریم ناراحتی من از اینکه همسرم ۱۵ سال کار کرده پول هاش کجاست ؟؟؟ این توقع زیادی
یا خانواده خودم ما نگفتیم خونشون رو بدن الانم من شرایطش ندارم از اینجا برم اگه بابای من خونشو نمی‌دادم پدر شوهرم مجبور میشد یکجا برامون بگیره پس از اول اشتباه بوده
خب چرا بیرون کرد
