رفتیم عروسی از فامیلای خودشونم بود حالا بماند ک خواهرشوهرم اصلا دعوت نبود و بدون دعوت اومد بعدم هر چقدر ک میوه و شیرینی میزو شارژ میکردن این جمع میکرد میریخت تو ی نایلون ک ببره خونشون. چند بار اومدن شارژ کردن میرفتن میومدن میدیدن هیچی رو میز نیست من از خجالت اصلا نتونستم چیزی بخورم دلم میخواست از سر میزشون برم جای دیگ بشینم ولی خب متاسفانه نمیشد
منم همراه خواهرشوهرم رفتم باغ یه نفری که باهاشون رودربایستی داشتیم خواهرشوهرم و دخترش افتادن به جون درختا هرچی بود جمع کردن ببرن جالبه بعدش هم اون بنده خداهارو مسخره میکردن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!