2777
2789

اینکه اون لحظه چه حسی داشتین؟چطور باهاش کنار اومدین؟هنوزم بهش فکر میکنید ناراحت میشن ؟خلاصه که حال الانتون چطوره و اونی که شما رو تحقیر کرده؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من‌دوران دبستانم کفش نداشتم با دمپایی رفتم مدرسه

ناظم مدرسه بردم سر صف جلوی همه به طرز وحشیانه ای کتکم زد از مدرسه انداختم بیرون گفت برو با کفش بیا مدرسه 

برای آموزش پرورش کشورم متاسفم همچین کسایی میشن معلم

بالاخره روزی کسی را می یابی که گذشته ات را کنار می گذارد زیرا می خواهد آینده ات باشد
من‌دوران دبستانم کفش نداشتم با دمپایی رفتم مدرسه ناظم مدرسه بردم سر صف جلوی همه به طرز وحشیانه ای ک ...

همه معلما یه مشت عقده ای عقب افتاده احمق هستن

هرچی بدبختی دارم من تو زندگیم از این معلمای عوضی مدرسمون بوده 

نه شخصیت برامون گذاشتن نه غرور نه هیچ وقت آدم حسابمون کردن 

تنها هسته گردو ایران  هستم ،هیچ گردویی هسته نداره و من یکی فقط اولین و آخرین هسته گردو هستم پسسسس این شما و این یگانه هسته گردو ایرااااان 😎😎💙
من‌دوران دبستانم کفش نداشتم با دمپایی رفتم مدرسه ناظم مدرسه بردم سر صف جلوی همه به طرز وحشیانه ای ک ...

عجب ناظم بیشعوری 

من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنهتیرم به خطا می‌رود اما به هدر، نه                           دل خون شده وصلم و لب‌های تو سرخ استسرخ است ولی سرخ‌تر از خون جگر، نه                      با هرکه توانسته کنار آمده دنیابا اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!                      بدخلقم و بدعهد، زبان‌بازم و مغرورپشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟                      یک بار به من قرعه عاشق شدن افتادیک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه!

مور کردن خاطرات تلخ چه سودی داره فقط روح روانمون رو آزار واذیت میدیم و مر از انرزی منفی به جای اون بگید خوشحال ترین زمان ممکن کی بودبم که لبخند به لب دوستانتون بیاد

ما چی پیدا کردیم که اینطوری خدا رو تو زندگی گُم کردیم؟  من یه خواهرم که دلم بدجور شکسته دلشکسته ام فقط شفای برادرش رو میخواد خدا از عمر من بگیر ولی شفای برادرم رو بده 

روزی که با کفشی که تهش پاره بودم یک‌ماه میرفتم‌مدرسه که همبشه جورابام خیس بود


روزی که واس یه پیتزا خواستن کتک‌خوردم

روزی که دختر عمه هام چون لباس نو‌داشتن بهمون سلام نمیدادن

روزی که مهمون اومده بود و‌فقط چشماش توی خونمون میگشت و پوزخنذ میزد💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

اگه‌

asraam | 1 روز پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز