بدترین مشکلم اینه از نظر روحی خیلی تحت فشارم. خانوادم توقع دارن از نظر مالی کل خرج خونه رو بدم. از یطرف زخم زبونا و اخم کردنای مامانم که مبگه درامدت کمه باعث شده خواب از چشام بره.
از یطرف خانواده نامزدم اخر هفته میخوان بیان خونمون لباس ندارم. بخوام برم بخرمم هزینه اش خیلی میشه. باید خودم پولشو بدم چون بابام هیچ پولی نمیده. از طرف دیگم بابام پولامو ازم گرفت یه هزاری توکارتم نیس گفت میخوام بیمه ماشینمو بدم بهت پس میدم اما نداذ. موندم چکار کنم. از یطرف دارم بهونه میارم خواستگارم یجوری نیاد اخر هفته از یطرفم دوستش دارم. میگه بیایم خانواده ها صحبت کنن. لباس خوشگل بپوش مامانم ذوق کنه بگه چه عروسی... دلم گرفته از زندگیم خسته شدم