ای خواهر .من آنفولانزا گرفتم پسرم کلاس اولی رفته پیش مامانم .نمیدونم چی گفته که امامانم با حرفای بچه گریه کرده و زنگ به من که تو عقل درست وحسابی نداری واینا.اتقد از سرشب گریه کردم دوباره تب و لرز کردم
تکرار همه چیز در این دنیا ملال آور است.امایاد تو مانند نفس تضمین زندگیست..
ای خواهر .من آنفولانزا گرفتم پسرم کلاس اولی رفته پیش مامانم .نمیدونم چی گفته که امامانم با حرفای بچه ...
آخی چرا
من پیش کسی هم نمیفرستمش خونه مادرم دور هست مادرشوهر ایناهم دورن همش خونه هست این مشکل گفتیم بزرگتر بشه خوب میشه فرستادمش پیش دبستان تا اجتماعی تر بشه ولی تو مدرسه معلمش میگه خیلی گریه میکنه
نمیدونم اگه اذیتش کنه میگه بهم چند روز پیشمعلمش گفت بیایین رفتم داشت گریه میکرد مامان نرو روز اولم با کلی گریه رفت گفتم محیط جدیده خوب میشه الان از معلمش پرسیدم دلیل گریه اش اونجا چیه ببرم پیش مشاور