هم تنهایی...هم حساسی..هم حق حرف زدن نداری ...چرا چون نگرانتن...چون همه اون چیزایی که خودشون بهش نرسیدن رو تو باید بهش برسی...هم عصبانیتشون رو سرت خالی می کنن حق اعتراض نداری ...چون بهانه شون دوست داشتنه...
من این زندگی رو نمیخام..
به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.