از ادمای دورو بدم میاد
اشغالا هزار بار تاحالا دعوا انداخته مادرش
چند ماهه خونشون نرفتم
دلمم نمیخواد برم
اصلا به این فکر میکنم باهاشون رو به رو بشم استرس میگیرم
حتی از شوهرمم سرد شدم
ولی صبح تا شب با خودم خودخوری میکنم و عصابم خورده
بابا ول کن هیچکی ارزش نداره یه ذره حال آدم بد باشه
ول کن..بخند تا روسیاه شوند کسانی که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند
کسی که پرو هست پروه
از الان هی میگن خانواده عروس فلانی مراسم گرفتن خونه گرفتن
یعنی هیچی با من نخریدن دلم خوش باشه
والا همیشه تا بوده برا عروس یه تکه طلا هر چند کوچیک برا یلدا میگرفتن این رفته برا خودش خریده آدم حرصش در میاد
به همسرمم نمیتونم چیزی بگم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
