دلم گرفته از اینکه هر شب باید با استرس سرمو رو بالش بزارم استرس اینکه نکنه مامانم وسط شب چیزیش بشه... هر دفعه حالش بد میشه صدبار میمیرم و زنده میشم دست و پاهام یخ میزنه... هر بار ک یادم میاد اون شباییو ک حالش بد شد و بیهوش شد چقدر گریه کردم و مادرم تو چ حالی بود تا جون دارم گریه میکنم و زار میزنم.... چرا مامان من اینقد باید اذیت بشه این همه زحمت میکشه این همه تو بچه گیش سختی کشید این همه الان به دلایل دیگه فشار شدید روشه بس نیستتت؟😔