از خدا میخواهم تا زنده ام باعث اشک کسی نشوم روان کسی را بیمار و آلوده نکنم خانه ای را ویران نکنم قلبی را نشکنم و ذهنی را مشغول نکنم روحی را آشفته نکنم خاطری را درگیر شب زنده داری نکنم کودکی را بی پدر و زنی را بی سرپناه نکنم دستان کوچک کودکی را بدون شانه های قوی پدرش رها نکنم و دل کوچکش را در گیرو دار زندگی نلرزانم پای مردی را از گذاشتن به خانه صداقت زندگیش سست نکنم و در تمام لحظات زندگیم محتاط عمل کنم شاید بی احتیاطی هایم و خودخواهی هایم صدای نازک دلی را در شبی آرام به گوش خراش ترین صدای زندگی تبدیل کند.