سلام. بچه ها چندماه پیش یه تاپیک زدم گفتم زن همسایه تو آسانسور منو شوهرمو دید جلوی من به شوهرم گفت آقای فلانی کجایی نیستی دلم تنگ شده بود برات و وقتی نیستی نگران میشم شمارتم نداشتم سراغتوبگیرم....بعد دیگه هیچی تا چندوقت پیش شوهرم میگفت به هربهانه ای منو به حرف میگیره درباره ساختمونو یه بارم به شوهرم گفته چرا تو خیابون منو دیدی سلام کردم جواب ندادی....امروزم به شوهرم گفته این روزها چقدر به خودت میرسی خوشکل میکنی واسه دخترا؟ خیلی عصبانی ام خیلی....وقتی منومیببنه باشوهرم اصلا نگاه به من که خانم هستم نمیکنه حتی سلامم نمیکنه مستقیم شزوع میکنه باشوهرم حرف زدن. متاهله و دوتا پسر بزرگ داره دانشجو....اصرارداره بگه سنم کمه کوچولو بودم شوهرم دادن....اصلا نمیدونم چکارکنم شوهرم میره بیرون فکرم هزارراه میره.البته شوهرم خیلی مرد خوبیه اهل زن و اینا نیست و هرچی میشه برام تعریف میکنه ولی من خیلی عصبانیم.نمیتونمم چیزی به زنه بگم چون شوهرم عصبانی میشه .
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بیحال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق