عنوان
بعضی وقتها میگم اون جاریم که رفته واقعا خودشو نجات داده از دست این قوم الظالمین
188 بازدید
|
15 پست
خانواده شوهرم اصلا احترام به زن بلد نیستن میگن فقط زن مهمون راه بندازه
به زور یه لباس کفشی کیفی واسه زنشون میخرن باکلی منت
رستوران میبرن منت میزارن
باورتون نمیشه یه گرم طلا تو کل خاندان اینا پیدا نمیشه نه من نه اونیکی جاریم نه مادر شوهرم نه خواهر شوهم هیچی طلا نداریم
شوهر من وضعش خوبه اما هیچ وقت برام نخریده همش وعده سر خرمن میده
ما بعد ۷ سال بچه دار شدیم گفت روز زایمان برات یه سرویس طلا میخرم
فقط یه گل خرید که اونقدر قیمتشو جلو همه گفت اخرش دختر خاله خودش گفت چه خبرته یه گل خریدی
خودم خونه پدرم یه عالمه طلا داشتم همه رو ازم گرفت دیگه پس نداد
هر وقت بهش میگم طلا خودمو بدت وعده وعید بیخود میگه
