شوهر منم ن بیمه داره ن شغل درست حسابی . بهترین شغل و به خاطر بی مسئولیتیش از دست داد . به وضعی افتادهبودم ک نمیتونستم دخترمو ببرم دکتر آنعولانزا گرفته بود بابام و پدر شوهرم خرج زندگیمو میدادن . الان هم پدرم هم پدر شوهرم فوت شدن . ارثیه خوبی به شوهرم رسیده وضع مالیمون بهتر شده ولی از بیمسئولیتیش میترسم میخوام خودم شغل داشته باشم . تازه در کنار بی مسئولیتی و لجبازی خیلی اخلاقای گندی داره . یک بار برام گل نخریده کادو نخریده مناسبتا رو تبربک نگفته حتی عید نوروز و به آدم تبریک نمیگه . ی بار با هم پیاده روی نرفتیم پیک نیک نرفتیم مسافرت نرفتیم . ده دیقه نشده بشینبم چای بخوریم حرف بزنیم با هم . هیچ حاطره زناشویی خوبی ازش ندارم دلم به محبتش خوش باشه . فقط این که تا امروز خیلی برای خانواده من مخصوصا موقع فوت پدرم خیلی زحمت کشید . همین . از پول و احلاقش بگم صفر صفره . با بجه هامم ارتباط خوبی نداره اصلا براشون وقت نمیذاره . گاهی وقتا هم خیلی گیر الکی میده کی بود زنگ زد بهت . به چی فک میکنی پشت پنجره کی بود میخواد به خودش ثابت کنه من خیانت کارم . بگذریم ک سالها پیش ی مچ خیانت کارشو خدا خودش برام باز کرد . بکذریم ک وقتب پول نداشت من کار میکردم پول در میاوردم صداش در نمیومد با بی پولیش ساختم زن خوبی بودم حالا ک پولدار شده من زن خیانت کاری شدم .
من به خاطر بچه هام وایستادم و نقشه ها دارم برای دوباره شروع کردن و ساختن خودم و به دست آوردن شخصیت قبلیم . هیچ وقت به خاطر بجه هامم شده طلاق نمیگیرم ک پا پس نمیکشم به خودمم که شده میخوام ثابت کنم کی هستم