همسرم گفت شاید وقتی بچه به اومد تا اون موقع ماموریت طول بکشه پیشت نباشم
خیلی ناراحتم کرد یعنی من واسش مهم نیستم کارش مهمه واقعا درک نمیکنم توی این دوسالی که ازدواج کردیم خیلی کم خونه بود
خودش بعضی وقت ها میگه ببخشید من خیلی کنارت نبودم و این حرفا نمیدونم شاید من حساس شدم
بهش گفتم وقتی قبول کردم باهات ازدواج کنم پس کارت رو هم پذیرفتم ولی نه دیگه در این حد که
براتون پیش اومده چی کار کردین شما بودین ناراحت نمیشدین من جوابش رو چی بدم اخه؟