چون آدما هیچوقت مثل خودم باهام رفتار نکردن ...
چون هیچوقت کسی اونطور که من دوستش داشتم ، دوستم نداشت ...
چون با وجود آدمای زیاد همیشه تنها بودم ...
چون همیشه قضاوت شدم ... چون هیچ آدمی برام نموند ...
پناه اوردم به کتابا و داستانا و آدمهای خیالی که بیشتر از آدمای واقعی درکم کردن و پناهم شدن ... کتابخونهی کوچیکم به جای تموم آدمای بی معرفت اطرافم هوامو داشته و داره ...