روزای اولی که امیر حسین بدنیا اومده بود یادمه دو ماهش بود ی سری امیرحسین رو مرتب کردم بریم مهمونی خیلی خوشکل و مجلسی رسیدیم اونجا و نشستیم وقتی میوه رو آوردن خوردیم رفتیم تو ماشين دیدم همسرم میگه چرا لباسم خیسه😅🤣
اینم وسواس داره خیلی بهم ریخته بود کارد میزدی خونش در نمیومد. بعد نگاه کردم دیدم امیر حسین پی پی کرده😂😂
تا خود خونه شوهرم خُلقش تنگ بود تا رسیدیم خونه خودشو بچه رو برد حمام 😁😂