سلام ما ده ساله ازدواج‌کردیم و از اول اومدیم ساکن یک طبقه از سه طبقه مادرشوهرم اینا شدیم و برادر شوهرم هم یک طبقه و مادرشوهرم هم یک طبقه چند ساله پدرشوهرم رحمت خدا رفتن و کلا یه برادر شوهر دارم و سه تا خواهرشوهر که یکیش مجرده و داره با مادرشوهرم زندگی میکنه الان برادر شوهرم اینا آپارتمان خریدن و میخوان برن ازینجا من به چندین دلیل نمیخوام برم یکی از مهمترین هاش اینه که مادرشوهرم اینا تنها میشن و آدمای بی آزارین میگم خدا را خوش نمیاد البته پسرم هم بهشون وابسته اس و میگم خب اینجا خوشه و دلایل دیگه ....اما خونه تعمیرات لازم داره ..ته دلم میگم نکنه اون خواهرشوهرام حالا خودشون نه ولی شوهراشون راضی نباشن ما اینجاییم هرچند ما تقریبا تو سهم خودمون نشستیم یا میگم نکنه کلی خرج کنیم اما بعد بگن بفروشیم....شوهرم میگه سهم برادر شوهر و خواهرشوهرامو بخریم اما خب این خونه لب خیابون و یه جای متوسطه من میگم با این پول میتونیم یه جای خیلی بهتر داخل کوچه بگیریم در کل اصلا نمیدونم‌چی کار کنم.....
خونه لب خیابون گرون تر نیست مگه؟
زمین های بر خیابون از زمینهای داخل کوچه باارزش تره
خون لب خیابون که خیلی بهتره و باید گرونت باشه. به نظرم یه جوری سند بزنید و بهش برسید چون ادم دوس داره خونه اش مرتب باشه.
یا برید یه خونه نزدیک مادرشوهرت اینا بخرید.
احتمالا اگر بگید میخواید جابجا بشید بقیه ازتون بخوان بمونید و بعد میتونید بگید خونه رسیدگی میخواد و... .
رک و رو راست همین حرفا رو بزنید خب
لب خیابون اصلی شهر نبست ها اما خب آره ترقی و رشدش خوبه اگه بعدا هم بساریمش میشه دو تا مغازه در بیاریم ولی خب بالاخره مادرشوهرم و خواهرشوهر مجردم هم توش شریکن درسته آدمای مطمینی هستن ولی اختیار تامش دیگه از خودمون نیست
جای دیگه بخر بده اجاره بشین همونجا خودم کردم که میگم
به شوهرهای خواهرای همسرت چ ربطی داره من نفهمیدم ؟
احسنت خوبه ابنطوری اما خب شوهرم میگه پولمون را بیاریم همین را بخریم برا بچه هامون آینده میشه مغازه و خونه چون احازه 5طبقه ساخت داره اما میترسم ما بگیم و برادرشوهرم نفروشه بعد تازه یادشون بیفته که سهم دارن چون تا حالا کسی ازین حرفا نزده
