2777
2789
عه، دوستمون توی همین تاپیک پاسخ داد که خرج مراسم و غذای عقد با خانواده ی عروسه ! ولی شما میگی با خان ...

خوب فرق داره برای هرخانواده ای هرکس یه رسم و رسومی داره عزیزم از ما اینجور بود 

فکرمیکردم فقط من این تجربه رو دارم🤦🏼‍♀اینقدر دلم میخواست یکی برام شام نگه داره که شب برگشتم خونه ب ...

نه گلم‌منم باهاتم از گرسنگی ضعف کردم شوهرم داماده خوشحاله نون وسبزی  وپنیر یه لقمه زد از خنوادش 😀

محمدم  زیر خاکی ومن   بیقرار توام پسر گلم فدات شم   

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ما اول عکس گرفتیم یعنی من رفتم آرایشگاه و لباس عروس پوشیدم دوروز بعدش رفتیم ماه عسل مشهد

مغرب رسیدیم اونجا و رفتیم هتل همکار شوهرم و خانمش هم اومده بودن ماه عسل البته اونا قبلش یه مجلس کوچولو گرفته بودن و کارشونو کرده بودن😁

اتاقامون تحویل گرفتیم وآماده شدیم رفتیم حرم

دیروقت برگشتیم و چون خیلی خسته بودیم شوهرم اصراری به اون کار اصلی نکرد و خوابیدیم صبح بلند شدم برا نماز رفتم دستشویی دیدم پریود شدم انگار یه سطل آب یخ ریختن روم خخخح گفتم حالا شوهرم از حرص منفجر میشه😆چون ما یکسال ونیم عقد بودیم

حالاوقت پریودمم نبود بخاطر سفر و یکم استرسی که داشتم زود پریود شدم

دیگه به شوهرم گفتم و یه ضدحال اساسی خورد 

دیگه آماده شدیم که با اون عروس ودوماد یعنی همکار شوهرم و خانمش بریم بازار ما تا از در اتاقمون رفتیم بیرون بهمون تبریک گفتن حالا شوهرم حرص میخورد و منم از حرص اون  چنان خندم گرفته بود که بزور خودمو کنترل میکردم

خلاصه رفتیم بازار و سر هر مغازه ای که رد میشدیم یا میرفتیم داخلش همه به شوهرم میگفتن شاداماد چون کت وشلوارش پوشیده بود منم به شوهرم میگفتم به به عجب شادامادی و کلی دستش مینداختم یادش بخیر پنج سال پیش بود

بی توقع مهربان باشیم...
ما اول عکس گرفتیم یعنی من رفتم آرایشگاه و لباس عروس پوشیدم دوروز بعدش رفتیم ماه عسل مشهد مغرب رسیدی ...

بدبخت شوهرت😂😂چقد دلم براش سوخت  خداکنه منم شب عروسیم پریود شدم🤣

ماشین بابام و گرفته بودیم گل زده بودیم شوهرمم تازه گواهی گرفته بود زیاد بلد نبود خیلی استرس داشتم به یه جایی بزنه کلافش کردم از بس گفتم مواظب باش خیلی بهش استرس وهرد کردم از اونورم کیک رو هیچکس نرفته بود بگیره هی زنگ میزدشیرینی فروشه به شوهرم بیاد کیک و ببرید میخوام مغازه رو ببندم شوهرم گفت پرتش کن بیابون😂سرشب اعصابمون خرد بود آخر شب همه چی اوکی شد خداروشکر

زمین را گرشوی مالک طمع برآسمان داری......به وقت مردن همی بینی نه این داری نه آن داری🙂

وسط بودم داشتم میرقصیدم اخر اهنگ تموم شد  حس کردم تو دهنم مو رفته اوقم گرفت۶ بود دنبال اب بودم همون وسط یه خانومی اومده بود میگفت من زن دوست شوهرتم  اقای فلانی حالا من اوق میزنم اونم هی حرف میزنه  من اصلا نمیدونستم فلانی کی هست  که زنش این باشع  خیلی بد بود  هی هم گفتما مو دهنمه  صبر کن  ولی اصلا توجه نمیکرد  فقط حرف میزد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792