😂😂
یه روز سر کلاس بودیم پنجره کلاس بع خیابون میخورد پسرای زیادی رد میشدن
من ویکی از دوستاموایساده بودیم پسرا رو از پشت پنجره صداومیکردیم واسکل میکردیم زنگ تفریح بود
بچها هم وایساده بودن نگاه میکردن
یهو همه جا سکوت شد ما حرف میزدیم بعد برگشتیم نگاه کردیم دیدیم دبیر پشت سرمونخ آبرومون رفت دبیر اومدی بود با اشاره گفته بود بچها چیزی نگن