خواهر زادش عاشقم بود ولی من ازش متنفر بودم خیلی اومد خواستگارم وای جواب رد دادم
خب تهدیدم کرد که آبرومو میبرم اگه با من ازدواج نکنی
من بی خیال بودن ولی خیلی خانوادمون اذیت کرده باعث شد از کل فامیلشون متنفر بشن خانوادم
دیگه بخاطر همون نزاشتن بهم برسیم تون پسره قسم خورد
کا نمیزار بهم برسیم عشقمو داییش تهدید میکرد کا نمیزارم بهم برسین خیلی طولانیه خلاص دیگه با پسر خالم نامزد کردنم