از 98 عقدیم 1401 عروسی کردیم همش بیکاره ی جام میره بخاطر مرخصیاش که خستس میخابه دیر میره بیرونش میکنن منم سرکارم زود تر ازون میرم بیرون نیستم که بگم پاشو برو بیرونش کنم از خونه کرایه همش یا من میدم یاخودش با قرض و بدهی چکارکنم اخه الکی هر روزم میگه به مرگ تو از فردا میرم سرکار فردا میش میگه رسیدی سرکار بیدارم ک ن با زنگ زنگ میزنم میگه دارم میرم سر کار بعد11 میزنم خوابه؟ کلی قسط و بدهی یخچال خالی حقوق منم نهایت به قسطا خودم بر سه میریم مسافرت یا جایی کارت منو میگیره فقطم میگه جبران میکنم برات روز به روز بدتر و بی پول تر تا پول سیگارشم از من میگیره