والا بخدا شاغل هم هستم
مادرش بازنشسته نشده بود شام و ناهار هم زورکی درست می کرد چه برسه به این کارا
الان هم که بازنشسته شده همیشه خدا یه جاش درد می کنه تا سه ماهی یکبار میریم خونه اش شام از بیرون سفارش میده ولی من یه شب شام نپزم میگه کلا کاری نمی کنه
قشنگ امروز آنقدر سرش غر زدم خودم دیگه خجالت کشیدم
دیسک شدید گردن هم دارم تو دوره عود هست میزنه به سرم سردرد های وحشتناک می گیرم اصلا چشمام عصر باز نمیشد الان هم باید پاشم خونه تمیز کنم البته تو تمیز کردن خونه خودش همکاری می کنه ولی خوب باز هم خسته شدم