اصلا عااییییییی حاضرم هرچی دارم بدم باز بتونم اون مسافرت برم دیگ نرفتم و نشد شاید الان بهترین هتل برم بهترین رستوران اما اون حالی ک تو اون بستنی فروشی ساده مشهد دورهمی بستنی میخوردیم بهم نمیده و دیگ نرفتم دلم برای خیلی چیزها تنگ شده
اتاق خودم و صدای مادرم ک صبحا بیدارم میکرد
دغدغه کلاس ها ی مختلفی ک میرفتم و قرار های عصرونه ک با دوستام تو کافه میزاشتم ..........
الان دقیقا به یک نقطه ای از زندگیم رسیدم ک دلم از ته دل ی روز از اون روز های قبلم را میخواد