2777
2789

تو رفتارتون چه تغییراتی به وجود اومده

به من میگن خیلی سرد شدی ولی من اصلا اینطور فکر نمیکنم

بالاخره ادمی که خودش تنهاست با کسی که یه بچه داره و مسئولیت گردنشه زمین تا اسمون فرق داره

نمیدونم بعضیا واقعا چرا درک نمیکنن

شما رفتارتون چه طوریه ؟ مثلا چیکارا میکنید که هم ازتون ناراحت نشن، هم اجازه ندید هر حرفی و رفتاری با بچتون بشه و حد و حدود رعایت بشه؟

فعلا بین دومرحله هستم!


من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

به سلامتی انشاالله 😍😍

سلامت باشی ممنون

خیلی از الان به این موضوعات فکر میکنم

خصوصا اینکه تا عید بچه من حدودا دوماهه میشه، هرجا بخوام برم یکی بخواد بگه شیرش بده، یکی بگه جاشو عوض کن، اینجوری بخوابون اونجوری نکن واقعا فکر نکنم اعصابم کشش داشته باشه

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

سلامت باشی ممنون خیلی از الان به این موضوعات فکر میکنم خصوصا اینکه تا عید بچه من حدودا دوماهه میشه ...

دقیقا من انقدر خودمو کنترل میکردمو خیلی چیزا رو به روم نمیاوردم، بازم برام حرف دراوردن که برامون قیافه میگیره

خداییش اینطور نبوده

ولی خیلیا اینجورن که به همه چیز کار دارن و فکر هم میکنن بیشتر از بقیه میفهمن

واقعا سخته، بعد از بچه دار شدن انگار همه خودشونو صاحب بچت میدونن.

دقیقا من انقدر خودمو کنترل میکردمو خیلی چیزا رو به روم نمیاوردم، بازم برام حرف دراوردن که برامون قیا ...

اره همینطوره

جالبه مادرشوهرم بهم میگفت این که بدنیا اومد براش یه داداش هم بیارید! بعد گفتم داداش نشد چی؟ گعت خب میشن دوتا خواهر!

گفتم مگه ما گفتیم‌بچه بعدی رو میاریم؟

حالا شروع کرده بود به نصیحت گفتم راستش هیچکس به حرف دیگران بچه نمیاره. همونطور که من و پسرتون بعد ۵ سال صلاح دونستیم بچا دار بشیم، بعدی هم اگه صلاح بدونیم میاریم. چه بقیه بگن چه نگن

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

اره همینطوره جالبه مادرشوهرم بهم میگفت این که بدنیا اومد براش یه داداش هم بیارید! بعد گفتم داداش نش ...

چقدر خوب که اینطور جواب دادین

من از بس هیچی نگفتم، الان هیچکس توقع نداره من ناراحت بشم یا مثلا اصول و قانونی داشته باشم برای زندگیم و بچم

همه میخوان به حرف اونا رفتار کنیم ، اگرم نکنیم سریع ناراحت میشن

چقدر خوب که اینطور جواب دادین من از بس هیچی نگفتم، الان هیچکس توقع نداره من ناراحت بشم یا مثلا اصول ...

اره. راستش منم خیلی چیزا رو میگذشتم. دیگه چند تا مورد پیش اومد تصمیم گرفتم‌هم دلخوریمو خودم مستقیم به طرف بگم، هم تو موارد مختلف حرفمو بزنم.


من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

اره. راستش منم خیلی چیزا رو میگذشتم. دیگه چند تا مورد پیش اومد تصمیم گرفتم‌هم دلخوریمو خودم مستقیم ب ...

خیلی خوبه، افرین

منم به خاطر بچم همین تصمیمو داشتم که بدون هسچی یه داستان عجیب درست شد

اگه حرف میزدم دیگه نمیدونم چه اتفاقی میفتاد🫣🫣🫣🫣

خیلی خوبه، افرین منم به خاطر بچم همین تصمیمو داشتم که بدون هسچی یه داستان عجیب درست شد اگه حرف میز ...

ببین نمیدونم گفتنش درسته یا نه. ولی من ۶ ساله عروس اون خونه هستم، مادرشوهرم حتی یکبار زنگ نزد حال منو بپرسه. با بهانه اینکه شماره گرفتن بلد نیست. حالا کسی که بخواد زنگ‌بزنه بالاخره یکی رو پیدا میکنه یه شماره بگیره. شماره شوهرم تو حافظه گوشیشه، اونو بلده و میگیره ولی هیچ وقت نمیگه گوشی رو بده خانمت. من خودم همیشه زنگ میزدم، یا شوهرم زنگ میزد گوشی رو میگرفتم منم احوالپرسی میکردم. واقعا برام مهم نبود

ولی من الان تو ماه هفتم هستم. حتی یکبار زنگ نزد! فقط شوهرم زنگ زده بود گوشی رو داد به من حاملگیمو تبریک گفت. حتی جنسیت بچه م هم فهمید بهم یه تبریک نگفت! خیییییلی بهم برخورد. منم مستقیم بهش گفتم ازتون توقع داشتم بهم زنگ بزنین. هرچی باشه نوه شماست و فامیلی خاندان شما رو قراره یدک بکشه. یکبار میتونستین زنگ بزنین حالمو بپرسین


من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته