نهایت فک میکردم شکم رو برش میدن نمیدونستم از چشم و همه جا نمونه برداری میکنن... نمیدونستم بخیه های درشت درشت میزنن یا خونریزی میرسه ب کفن و خیلی چیزای دیگه
در ۹۹.۹.۱۱زیباترین هدیه مو از خدا گرفتم یه فندوق کوچولوی دوست داشتنی که یه تیکه از وجودمه 😍😍در تاریخ ۹۹.۹.۹.بهتریترین اتفاق زندگیم خواهد افتاد مطمعنم 😍سکوت کن..فرقی نمیکند از روی رضایت باشد یا دلخوری این روزها مردم از سکوت کمتر داستان میسازند
منم دنبال این هستم یکی تگم کنه😁😁 آمد هرکسی زودتر دید بقیه رو تگ کنه🤭🤭🤭
منم تگ کنید هر تاپیک مرتبط رفتم گفتم باز شد منم لایک کنید هیچ کی اهمیت نداد آخه چرا مگه من چه بدی کردم بهتون بابا من تگ کنید صدا کنید منم مثل خواهر ومادرتونم🥴🥴🥴
و خدایی که در تمام دل آشوبی هایمان در میان تمام هست ها ونیستهایمان، در میان تمام فراز ها وفرودهایمان دستمان را گرم می فشرد وما حس میکنیم چه عمقی دارد حضور مهربانش وما چه مخلوق با ارزشی هستیم که سرمای دلمان در تنگا تنگ نا امیدی ها وتاریکی ها، در نبودها ونشدن ها، در غارت حس عمیق امنیت، به کور سویی از امید چنگ می زند و چون کودکی بی تاب از اغوش مادر، بی درنگ آرام میگیرد ومن هر روز با خویش تکرار میکنم: من خدایی دارم فراسوی تصوراتم که مرا به آغوش مهربانش عاشقانه میفشرد وچه زیباست حس مبهم دوست داشته شدن در میان تمام دلشکستن ها.