سلام عزیزان من یک پسر دوساله دارم که شبها پیشکش نمی کنم ولی خداروشکر اکثر مواقع تا صبح خشک میمونه وقتی پوشکش می کنم خودش چسب باش و باز میکنه در میاره حتی کهنه لاستیکی هم می کنم میگه داغ و بازش کن الان سه ماهه که اینطوره و من سه ماهه که پوشکش نکردم و بردم تمرین دادم بهش الان میدونه دستشویی کجاست میدونه جیش چیه میدونه پی پی چیه میدونه باید توی دستشویی جیش کنیم دیده دستشویی رو هم گل گذاشتم خوشگل کردم براش کفش هم گذاشتم قصری خوشگل هم گذاشتم اما روی قصری نمیشینه یا سرپا جیش میکنه یاهم وایستاده سرپا منظورم اینه که من خودم سر پا میگیرمش الان سه ماهه که توی این شرایط اما پی پی رو اصلا نمیگه و توی شلوارش میکنه بعد میاد میگه پی پی کردم خوب هم صحبت میکنه جوری نیست که نتونه حرف بزنه یک بار جیشش رومی که دو بار نه تمام زندگیم رو پر از جیش کرده برام مهم نیست چون بلاخره میشوریمش فقط می خوام که دیگه خودش بگه جیش دارم چون توانایی نگهداریش را داره که شب تا صبح خشک میمونه میتونه بگه جیش دارم چون گاهی میگه پس چرا کامل نمیگه الان سه ماه شده هر روز کارم اینه بشینم گریه کنم خسته شدم اصلاً تنبیهش نمیکردم اما دیگه چاره ای برام نذاشته سریع اعصابم خورد میشه و تنبیهش می کنم دست خودم نیست خوب دیگه ۳ ماه شده یه راه حلی بهم بگید لطفاً نگید زوده چو من تو اینترنت زدم گفت هر وقت بچه از دو ساعت بیشتر خشک باشه بتونه حرف بزنه و خودش دیگه پوشک را نخواد میتونین از پیش بگیرید بسته به هر بچه فرق داره خوب بچه منم که اینها رو داره پس چرا نمیگه کلافه شدم توروخدا یه راه حلی بگید دعا کنید که دیگه بچه منم جیشش رو یاد بگیره
ببین من دوتا پشت سرهمی داشتم هر بچه ای متفاوت هست گلم و راه های مختلف روشون تاثیر داره من مدا ...
چچه جالب این کار رو هم امتحان می کنم میرم براش مداد شمعی بگیرم و رنگ انگشتی توروخدا دعا کن پسر من هم زودتر یاد بگیره آخه هنوز از شیر نگرفتم می خوام زودتر یاد بگیره تا از شیر گرفتن رو هم شروع کنم
[QUOTE=255596266]پسر منم ۲ سالشه کاملا شرایط تورو دارم فقط خودت باید زود زود ببری دستشویی تا عادت کن ...
میدونم ولی خیلی حرص نخور بلاخره که یاد میگیره سخت نگیر بزار بچگیش بکنه تازه دو سالشه شور ت آموزشی بگیر براش در ضم همین یدونه بچه رو داری بچه های ما که تنهان فک کنم باعثش همینه من وقتی میرم خونه مامانم بچه زیاد هس اونجا نگاه میکنه به اونا خودش میره ولی خونه خودمون اصلا عین خیالشم نیس
چچه جالب این کار رو هم امتحان می کنم میرم براش مداد شمعی بگیرم و رنگ انگشتی توروخدا دعا کن پسر من هم ...
حتما موفق میشی زمان بره اما نتیجه میده من چند ماه پروژه داشتم یادمه سر این موضوع اما دیگ هردو باهم گرفتم تقریبا
برای مادرم ک بهترینم بود جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد.و تجربه را زیاد میکند. هیچجا ننوشته اند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز دردچیزی نمیروید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.
میدونم ولی خیلی حرص نخور بلاخره که یاد میگیره سخت نگیر بزار بچگیش بکنه تازه دو سالشه شور ت آمو ...
اای خواهر خودمو پیر کردم هنوز ۲۲ سالمه هر روز دارم گریه می کنم که چرا این بچه جیشش رو نمیگه شو.رت آموزشی هم براش خریدم دعا کن زودتر یاد بگیره خسته شدم من هنوز از جیش از شیر هم نگرفتم
اول از شیر بگیرش بعد از پوشک از شیر گرفتن که خیلی سخت تره
ااطلاع نداشتم که باید اول از شیر بگیرم از جیش شروع کردم الان فهمیدم که باید اول از شیر می گرفتم حالا عیب نداره شیرش میدم کم کم وعده هاشو کم می کنم وقتی جیشش رو کامل یاد گرفت باز از شیر از رو شروع می کنم
ششما چند چند ماه درگیر بودی کی از شیر گرفتی چند سالگی از جیش گرفتی
پسرم دو سال و چند ماهش بود ک کامل یاد گرفت و کم کم دخترم هم سر پا میکردم و اون راحتر از پسرم بود
من زود گرفتم پسرم 18ماهگی گرفتم
برای مادرم ک بهترینم بود جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد.و تجربه را زیاد میکند. هیچجا ننوشته اند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز دردچیزی نمیروید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.
برای مادرم ک بهترینم بود جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد.و تجربه را زیاد میکند. هیچجا ننوشته اند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند . مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز دردچیزی نمیروید، . مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک . هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.