دیشب از اول تا اخر خوابم ی مار خیلی بزرگ و سیاه میدیدم تو خونه مامان بزرگم همش داشتم ازش فرار مبکردم انقد بزرگ بود ک همش با تعجب مبگفتم مگه مار ب این بزرگی هم داریم
تا اخر خواب نیشم نزد ولی همش ترس و استرس داشتم
ی گنجی اونجاست
دشمن.دشمنی که خونه مادربزرگته. یا اونجا همیشه میبینیش.ولی کاری نمی تونه بکنه
میگن مار دشمنه اگ ببینی کشتیش ینی دشمنتو نابود میکنی..منم دو سه باری دیدم و کشتم
من با شوهرم مشکل داشتم مادرم این خوابو درباره من دید
بعد توجه نکردیم بهشو چند وقت بعد دوباره خودم همین خوابو دیدم همین شکلی که دنبالم میکنه و من با ترس و جیغ فقط فرار میکنم مشکیم بود
الان جدا شدم دارم فکر میکنم مار سیاه همون شوهرم بود که ازارم میداد با رفتاراش
ولی چندین بار خواب دیدم تو خونه مادربزرگم شیر هست و دنبالمون میکنه نمبدونم دلیلش چیه
دشمنی
مارسیاه نشونه جادوهست عزیزم
جادو شدی ولی اگه ماره کاریت نداره و ازت فرار میکنه یعنی خیلی بهت اثر نداره
تازگیا حدیث کسا یازیارت عاشوزا نخوندی؟ یاصداش پخش شه بشنوی؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
