2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یادم نمیاد 😐😅

پیاو نه‌ماوه ... 🚶... نذار بهترین ورژنت با آدم نامناسب هدر بره ... هیچکس اندازه ی کسی که ترکت کرده تورو تماشا نمیکنه، میخواد مطمئن شه اشتباه نکرده، بهش نشون بده که اشتباه کرده ... 🚶 ...برای کسایی که در حقتون خیانت کردن دلتنگ نشید، برای کسایی که حتی یکبار شمارو کوچیک کردن دلتنگ نشید، برای بی معرفتا، دروغگوها، حسودا و دوروها دلتنگ نشید، برای کسایی که رازاتونو برملا کردن دلتنگ نشید، آدمای اشتباه لیاقت دلتنگیتونو ندارن! ...تو هیچوقت نمیفهمی چقدر آسیب دیدی تا وقتی که یه نفر باهات درست رفتار میکنه... لا به لای تلاش‌هات برای نجات رابطه یا زندگی مشترک اینو یادت باشه: تو هیچوقت نمیتونی آرامش و خوشحالی رو جایی پیدا کنی که همونجا گمش کردی ...گفت : تو عقب کشیدی یا جنگ تموم شد؟! گفتم : به جز من کسی نمی‌جنگید که؛ من که عقب کشیدم؛ جنگ هم تموم شد!

زمستون بود رفتیم جزیره کباب زدیم خیلی خوش گذشت میان برفا چای رو آتیش وای چقد روز خوبی بود

جزیره کجاست ؟ 

خدایاهر گاه دلم رفت تا محبت کسی را بگیرد تو او را خراب کردی ..خدایا به هر که وهرچه دل بستم تو دلم را شکستی..عشق هر کسی را در دل گرفتم تو قرار از من گرفتی.. 🖤 

خونه ی شما مونده بودن؟ یا پاتختی طور بود؟

عزیزم من بعد از عروسیم تا سه ماه با مادر شوهرم زندگی کردم

خونه برای شوهرم بود چون پدر شوهرم سال ها پیش فوت شده لود و خونه پدری تقسیم شده بود  مادرشوهرم اومده بود پیش شوهر من که مجرد بود زندگی میکرد و من خودمو کشتم تا یه ماه بعدش تنویتم متقاعدش کنم بره برای خودش خونه احاره کنه من حربم شخصی میخوام

یادش بخیر ماشین نداشتیم با مترو رفتیم رفتیم دربند 😁

هر کسی یک نابغه است ، اما اگر یک ماهی 🐟 را از روی توانایی اش در بالا رفتن از یک درخت 🌲 قضاوت کنیم آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است

اگر بعد عروسی باشه عروسیمون پنج شنبه بود جمعه همس خواب بودیم 

ولی عقد کرده بودم اجازه نمیدادن تنها بریم باهم شوهرم خالم دوتا ابجیمو من رو برد خواجو دور زدیم بعد رفتیم شیراز گردی تا یه سال بعد عقد همراه داشتم اونم چند نفر 

هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره   ولی نمیدونن من بچه ندارم  کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر
اونموقه جایی نمیبرد منو ک..همش تو تخت بودیم

ما میرفتیم یه دور میزدیم میومدیم بعدش تا ساعت ۸کت من باید خونه بثدم تو تخت بودیم 


هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره   ولی نمیدونن من بچه ندارم  کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز