هازار با ننع میران قدیما یواشکی ازدواج میکنن وقتی نصوح میفهمه نمیزاره زندگی کنن میگ جدا بشین مادر میرانم حامله بوده ولی هازار نمیدونسته جدا میشن عزیزه میاد اینو برا پسرش عقد میکنع ک بعد میران دنیا میاد خیلیم مادر نیران کتکش میزدن ب میران گفته مرده ولی اخرا میفهمن زندس. پیداش میکنه میران مادرشو
مادر فیرات هس اسما زمانا قدیم شوعر عزیزه بهش تجاوز میکنع همین فیرات حامله میشه اخرا اونم میفهمه فامیلش اصلان بی هس