هیچ دلخوشی ندارم تو زندگی
نزدیک دهه ۳۰ سالگی ام تو زندگیم از هیچ چیز شانس نیاوردم .عقاید من کلا با خانوادم فرق میکنه یه جورایی با هم نمیسازیم سرمو با کار کردن گرم کرده بودم اینجوری روزم سریع شب میشدو از مشکلاتم چند ساعتی دور میشدم .یه جورایی از خونه میشد چند ساعتی فرار کرد .هم مستقل کارمم دوست داشتم همه چی خوب که ن ولی بدم نبود.به یه دلیلی چند روز مرخصی گرفتم خلاصه امان از هم جنسای خودمون .زیر آبمو زدن و وقتی برگشتم همکارم جای خودشو با من عوض کرده بود .درصورتی که همین خانم بار ها شده بود مرخصی رفته بود من خیلی حواسم بهش بود .وقتی برگشتم کارم سنگین تر شده بود کارفرمامم هرروز بداخلاقی میکرد بهونه میگرفت برای دعوا ...خیلی کوچیک شدم حس حقارت بهم دست داد .اگه خانوادم درکم میکردن زخم زبون الکی نمیزدن جنگ روانی تو خونه برام خواسته یا ناخواسته به وجود نمی اوردن میگفتم این کار نشد کار دیگه .امروز صب با مادرم صحبت کردم در جریان گذاشتم .از صحبت و ری اکشنی که نشون داد فهمیدم دوست نداره کارمو ول کنم .فهموند که کلاهمون تو هم میره.همین جورش با حرفاش اذیتم میکنه .به دختر خودش طعنه میزنه هر دقیقه که سنم داره میره بالا که به اصلاح خودش ترشیدم .که لیسانسم به درد عمم میخوره .حتی طعنه لاغری.من خودم میدونم نزدیک دهه ۳۰ سالگی ام.من میدونم با مدرکم سرکار نرفتم من میدونم...چرا طعنه .طوری که خواهری که ۱۲ سال کوچیک ترازمنه همین حرفا رو میزنه .منم یه آدم برون گرا ،بهم میریزم و عصبی میشم و دعوا ...حالا اگه کارمو ول کنم بازم باید ۲۴ ساعت خونه باشم .کافی با دوستام برم بیرون لقب ولگرد و چیزای دیگه میگیرم .باید بشینم تو خونه افسرگیم عود کنه .امروز دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم کارفرما شروع کرد ایراد الکی گرفتن غر زدن .من شروع کردم حرف زدن و ...آخرش من متهم شدم کارمو درست انجام نمیدم در صورتی که من همون آدمیم کع چند ماه پیش بودم .نظر اون عوض شده بود درباره من .یه جلسه گذاشت من تو جلسه نتونستم جلوی خودمو بگیرمم بی سیاست رفتار کردم از بس
همین همکاردوبهم زن فتنه
به۲۴ ساعت تو گوشم میگفت رئیسم چی گفت پشت سرم منم بهم میریختم. منم تو جلسه گفتمکه منم از شما میخام اگه ناراحتی از دستم حداقل به خودم بگ و به فلانی نگ .نمیکشم دیگه خاله زنکی اینو تو دلم گفتم خخخ.خلاصه همون همکارم واکنش بدی نشون داد .آیا خودکشی کردن بهترین راه نیست ؟ فکر کنم جوری به بقیه فهموندم که من مقصرم هیچ حسودم هستم .اگه اخراجم کنه چی من کلا بازنده ام تو زندگی