2777
2789
عنوان

خاطرات کرونایی😂😂😂

338 بازدید | 37 پست

بیاین بگین از زمانی که کرونا تازه اومده بود و همه مون ترس و وحشت داستیم من یادمه که ماسک و دستکش گیر نمیومد من و همسرم برا بیرون رفتن از خونه و خرید کردن دو تا دستکش بنایی میپوشیدیم و دو تا روسری هم میبستیم دور دهنمون مثله چی میرفتیم بیرون یادم میاد از خنده میمیرم و خجالت هم میکشم😂😂😂😂😂

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

باز خوبا میرفتی بیرون 

من تا قبل تزریق واکسن هیچ جا نپیرفتم 

ب معنای واقعی داغون شدم ....

خونه مامانم چند ماه در میون نیرفتم.اونم تا در حیاط 

خیلی بد بود 

خدا حفظ کنه کسیو ک واکسن ساخت

من یه خون و خونریزی راه انداختم دو هفته نداشتم همسرم از خونه بره بیرون فک میکردم تو دو هفته تموم میشه . اونم اولش که اصلا تبریز خبری نبود . ولی انصافا خیلی رعایت کردیم تا اینکه امسال تابستون گرفتیم و دیگه رعایت نکردم 

 لطفا این تاپیک رو‌مطالعه بفرمایید:من برای اقدام آماده ام یعنی چه؟

من ازبس الکل زدم به دستگیره های در همشون زنگ زدن😂

مامانم هرروز اسفند دود میکرد😃

و تو اون روزا شاطر قابلی شده بودم😎

لالیم ودر سکوت دل بی زبان ما 💔لبخند واشک میشودانچه نگفتنی ست.🌻چرا این نیز نمیگذرد

من نوزاد داشتم تا دو ماه بیرون نرفتم. بعد که رفتم با دنیای جدیدی رو به رو شدم. همه ماسک و دستکش یکبار مصرف داشتن.

یه پدر و پسر بودن ماسک و دستکش داشتن . دستاشونم گرفته بودن بالا راه میرن به کسی نخورن🙃🙃🙃 از بو گند عرقشون دو متر اون طرف تر خفه شدم. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792