دیروز همکار شوهرم میخواست بیاد خونمون ک ماشینشو با هم درست کنن،بعد زنگ زد خانم وبچه ها و هم میارم منم تازه بعد دوتا سقط فهمیدم باردارم کمردرد دارم ،بهش گفتم چرا نگفتی من حال ندارم ،گفت حالا میان زود میرن
ادامه داره
خب
بعدش خانمه اومد با اینکه خودش شرایط منو داشته واینا بعد گفتم من باردارم ،گفت عه پس مزاحم شدیم گفتم ن خواهش میکنم اینا آقا موندن،دیدم نمیرن،دیکه مجبور شدم پاشم شام درست کنم
مهمون پر رو همه داشتن
مهمون من پررو‌نبودن ولی بدموقع اومدن دقیقا تواستراحت مطلق بارداریم ازبس سرپابودم دیگ نمیتونستم راه برم از درد
مهمون پرو زنعموی من خواهراش تهران بودن عمل کرده بود دوهفته اومد خونه ما نرف خونه خواهراش مادر من مث پرستار ازش مراقبت کرد اخر بی صفت رفته بود پشت مامانم پیش همه بد گفته بود
مامانمم کلا باش قطع رابطه کرد چندساله افتاده دنبال اشتی با مامانم ب این خاطر ک باز تلپ شه سر مامان بدبختم مامانم محل سگ نمیده دیگ بش
بعد گفت زحمت نکش گفتم تو هم بهم کمک میکنی زحمتی نیست ،اقا اینقدر پرو بود طرف از جاش پانشد تو آشپزخونه نشسته تخمه میخورد وچای منم مثل چیز کار میکردم ،ی دستم هم ب کمرم
به شوهرت میگفتی از بیرون بگیره
خودتم استراحت میکردی دراز میکشیدی
بخدا اینقدر درد داشتم اصلا زحمت نکشید پاشه ،تازه خوب شام خوردن سریع پاشدن رفتن به خروار ظرف نشسته برام گذاشتن،اینقدر حالم بد شد کمردرد شدید داغون کلا
وقتی سابقه سقط دارین و باید استراحت کنید رودر وایسی را بزارید کنار
اخی
باید یه چیز ساده سرهم بندی میکردی
پنیر خیار گوجه
سالها قبل یه بنده خدایی از اقوام نزدیک اومدن منزل ما چند تیکه از وسایل های مامانم رو شکستن پدر بچه ها ناراحت شد دعواشون کرد مامانش پرو پرو میگفت وا خب شکستی برای شکستن حالا چیشده مگه اینجوری بچه رو دعوا میکنی تو روحیه شون تاثیر میذاره!!!
خب بی وجدان نمیتونی بچه ت رو جمع کنی بمون خونه خودت وسایلهای خودت رو به فنا بده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
