نمیتونم کینه مو از شوهرم پاک کنم

مگه خانواده‌اش چیکار کردن این همه نفرت داری

عزیزم همینکه بهت محبت میکنه وارچی میخای برات می‌خره خودش خیلیه چرامتنفری. من ده ساله باخانواده شوهرم دارم زندگی میکنم شوهرم محبت که بهم نمیکنه هرچی دلم بخادبرام نمیخره مامانش هم دلیلش هست چون مامانش خسیسه نمیزاره چیزی برام بخره 

برو خداتو شکر کن بی طرف برخورد میکنه شوهر منو پر میکنن دهن منو صاف کرده نکبت الان یک ماهه یک. کلمه باهاش حرف نمیزنم قشنگ طلاق عاطفی گرفتم یعنی کلا ولش کردم انگار که مرده اونم به خاطر بچم 

ببین اونا خانوادشن بخدا یه روز به تو حق میده ولی فرداش میبینه اونم مادرشه یا خواهرش دلش میسوزه مگه تو میتونی از مادر و خواهر خودت کینه کنی که اون کنه ناشکر نباش باهاش خوب باش سعی کن یادت بره

 شوهرت گنا داره نمیتونه و دلش نمیاد بزرگترش ازش ناراحت بشه..چیزی بهشون نمیگ معنیش این نیس ک دوستت نداره فقط بی احترامی بلد نیس شمام اگ اذیت میشی کم محلی کن ولی احترامشونو حفظ کن تو زندگی فقط شوهرو بچه مهمن

شوهر منم عین شوهر شما محبت میکنه

اما وقتی تازه عقد کرده بودیم یه بار بهم گفت بیا بریم توافقی جدا شیم اونم به خاطر حرفای مامانش، در حالی که من هیچ خطایی نکرده بودمو و گناهی نداشتم

چند ساعت بعدش زنگ زد معذرت خواست و هزار بارم گوه خوردم گفت الان یه سال گذشته اما زخمش از دلم بیرون نرفته هربار یادش بیوفتم گریه میکنم

شوهرمم هی میگه فراموش کن غلط کردم اما زخم قلب خوب نمیشه

فکرکن من حتی بخام یه شکلات بخرم باید به مادرشوهر جواب پس بدم. یا هرجابریم حتی پارک دنبالمون میاد نبریمش هم قهرمیکنه وجنگ ودعوا

آره فقط شوهر بچه مهمن ولی اگه قرارباشه تآخرعمر بامادرشوهرزندگی کنی اون ازهمه مهمترمیشه بانیش و خم زبونش

منم عین شما هستم بحدی از چشمم افتاده تمام عکسا ی عروسیمونو از رو دیوارا برداشتم تمام عکسا و شماره و هرچی تو گوشیش داشتم پاک کردم تو گوشی خودمم هیچی ازش ندارم میدونم کارام بچه گانس ولی راهی بغیر این چیزا ندارم فعلا تحمل میکنم یه کار خوب پیدا کردم نو نم ازش جدا شد تکلیفمو روشن میکنم باهاش دیگه کلا میذارمش کنار