2777
2789
عنوان

زایمان و سردی شوهر

221 بازدید | 15 پست

امروز ۶ روزه ک‌ زایمان کردم شهری ک زندگی میکنیم نه خانواده خودم هستن نه همسرم مامانم از ۳ روز قبل زایمان تا الان پیشمه ولی از وقتی بچه ب دنیا اومده دائم با شوهرم ب مشکل میخورن رفتار شوهرم ب شدت سرد شده اصلا اهمیتی ب من نمیده طوری ک ۳ روز پیش هر چیزی ک از دهنش در اومد بهم گفت مامانم کلی گریه کرد ک چرا اینجوری با  زن تازه زا برخورد میکنه من نمیدونم چکار کنم خسته شدم از رفتارش از طرز برخوردش با مامانم دلم برا مامانم میسوزه این همه زحمت میکشه آخرش شوهرم با لحن بد جوابشو میده میدونم برای مامانم چقدر سخته اینجا موندن  ولی هنوز سرپا نشدم بلند نیستم بچه داری دلم خیلی گرفته 

اینو دقیقا از کجا پیدا کردید؟

"کسی که بیش از حد فکر می کند، کسی است که بیش از حد هم عاشق می شود" و من این را احساس کردم 😍 وقتی جواب ریپلای رو نمیدم دلیلش اینه : 1) بی احترامی در کلام (افرادی که سلامت روان ندارند به دنبال بی احترامی به دیگرانند)، 2) خشم در کلام (امام علی (ع) : اوج سبک مغزی، خشونت است)، 3) مشهود بودن حسادت در گفتار (امام علی (ع) : آفرین بر حسادت، چه عدالت پیشه است، پیش از همه صاحب خود را می کشد)، 4) عدم درک درست از پاسخ من به استارتر (امام علی (ع) : از سخن گفتن با کسی که گفتارت را نمیفهمد بپرهیز که تو را به ستوه می آورد)، 5) برداشت من اینه که فرد به دنبال بحث و جنجاله (مارک تواین : هرگز با احمق ها بحث نکنید، آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند) و جمله آخر خطاب به کاربرانی که درباره کاربران دیگه تاپیک غیبت میزنن و کسانی که تو این تاپیک ها استارتر رو همراهی میکنن (امام علی (ع) : غیبت کردن آخرین تلاش افراد زبون و ناتوان است)
اینو دقیقا از کجا پیدا کردید؟

قبلا ک اینجوری نبوده پنج ساله دارم زندگی میکنم الان بعد بچه دنیا اومدن اینجوری شده در ضمن نگفتم اجازه میدم توهین بشه بهش راهنمایی خواستم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مردام‌افسردگی بعد زایمان دارن برا اونا قبول پدر شدن سخت تر از مادرشدنه چون ما ۹ ماه این مسئله رو وقت داریم بپذیریم و اقایون ی دفعه پدر میشن

دوست داشت با کل شهر بخوابه.....                            منم دیگه بیدارش نکردم!        (من وانمود کردم دردم نیومد، اما درد پیرم کرد)    :(               زمان شما محدوده ، بنابراین زندگی خودتونو برای زندگی دیگران از دست ندید!           ❤️اونجا که شادمهر میگه،بهم قول داد ولی هربار    خلافش اتفاق افتاد    ،    اونم دوست داشت منو اما     نه اونقدر که نشون میداد
مردام‌افسردگی بعد زایمان دارن برا اونا قبول پدر شدن سخت تر از مادرشدنه چون ما ۹ ماه این مسئله رو وقت ...

باید چکار کرد؟ مگه میشه این رفتارا رو‌ از ذهن مامانم پاک کنم هر ثانیش برام عذابه نمیدونم چکار کنم دیگه 

هرچی زوتر مامانتو بفرست بره اینجوری حرمتها شکسته میشه. حالا خوبه تو زاییدی نه اون

اگه میتونستم از پسش بربیام باور کن صد درصد اینکارو کرده بودم ولی نمیتونم بچه داری بلد نبستم ی عالمه هم بخیه خوردم نمیتونم کاری کنم 

باید چکار کرد؟ مگه میشه این رفتارا رو‌ از ذهن مامانم پاک کنم هر ثانیش برام عذابه نمیدونم چکار کنم دی ...

نمیشه سخته 

میتونی ی پیام ب همسرت بفرستی بدون گلگی و با درک

بهش بگو ک مامانم برای کمک و راهنمایی واسه بچه ی تو اومده.   تورو خیلی دوست داره بخاطر همین انقدر ناراحت شده

من همیشه از صبر و ادب و شخصیت تو همه جا گفتم

میدونم پدر شدن اسون نیست و وارد ی مرحله جدید شدی اما تو از پس همه چی برمیای من ب تو ایمان دارم بابای مهربون

دوست داشت با کل شهر بخوابه.....                            منم دیگه بیدارش نکردم!        (من وانمود کردم دردم نیومد، اما درد پیرم کرد)    :(               زمان شما محدوده ، بنابراین زندگی خودتونو برای زندگی دیگران از دست ندید!           ❤️اونجا که شادمهر میگه،بهم قول داد ولی هربار    خلافش اتفاق افتاد    ،    اونم دوست داشت منو اما     نه اونقدر که نشون میداد
اگه میتونستم از پسش بربیام باور کن صد درصد اینکارو کرده بودم ولی نمیتونم بچه داری بلد نبستم ی عالمه ...

من دو بار زایمان کردم ب فاصله ۱ سال و نیم

واسه جفتش خودم بودم و خودم.      یادمه با بچه ی سال و نیمه و نوزاد و کلی بخیه گذروندم

دوست داشت با کل شهر بخوابه.....                            منم دیگه بیدارش نکردم!        (من وانمود کردم دردم نیومد، اما درد پیرم کرد)    :(               زمان شما محدوده ، بنابراین زندگی خودتونو برای زندگی دیگران از دست ندید!           ❤️اونجا که شادمهر میگه،بهم قول داد ولی هربار    خلافش اتفاق افتاد    ،    اونم دوست داشت منو اما     نه اونقدر که نشون میداد
نمیشه سخته  میتونی ی پیام ب همسرت بفرستی بدون گلگی و با درک بهش بگو ک مامانم برای کمک و راهنم ...

اصلا کمک مامانمو قبول نداره یجوری با مامانم برخورد میکنه انگار هیچی بلد نیست درصورتی ک ۴ تا بچه بزرگ کرده جواب مامانمو با مسخره کردن میده و ...ابجی دلم داره میترکه  

اصلا کمک مامانمو قبول نداره یجوری با مامانم برخورد میکنه انگار هیچی بلد نیست درصورتی ک ۴ تا بچه بزرگ ...

درکت میکنم سخته واقعا

من این روزارو دیدم ک نذاشتم کسی بیاد پیشم چون شوهرم راحت نبود

دوست داشت با کل شهر بخوابه.....                            منم دیگه بیدارش نکردم!        (من وانمود کردم دردم نیومد، اما درد پیرم کرد)    :(               زمان شما محدوده ، بنابراین زندگی خودتونو برای زندگی دیگران از دست ندید!           ❤️اونجا که شادمهر میگه،بهم قول داد ولی هربار    خلافش اتفاق افتاد    ،    اونم دوست داشت منو اما     نه اونقدر که نشون میداد
روحیه ی آدما باهم فرق داره همه مثل هم نیستن 

چقوی باش خودت دیگه مادری عزیزم باید ی کوه محکم باشی برا بچت

راستی قدم نورسیدت مبارک

دوست داشت با کل شهر بخوابه.....                            منم دیگه بیدارش نکردم!        (من وانمود کردم دردم نیومد، اما درد پیرم کرد)    :(               زمان شما محدوده ، بنابراین زندگی خودتونو برای زندگی دیگران از دست ندید!           ❤️اونجا که شادمهر میگه،بهم قول داد ولی هربار    خلافش اتفاق افتاد    ،    اونم دوست داشت منو اما     نه اونقدر که نشون میداد
چقوی باش خودت دیگه مادری عزیزم باید ی کوه محکم باشی برا بچت راستی قدم نورسیدت مبارک

ممنون گلم برام خیلی دعا کن بعد از بارداری و زایمان سخت خدایی نباید این چالش جلو روی آدم باشه 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792